زندگیمی تو همه چیمی تو
سلام عشقم زندگیم ببخش خیلی وقته برات ننوشتم اینروزا حسابی شیطون و شیرین زبون شدی قربونت برم وقتی یه کاری برات میکنم بر میگردی و میگی مامان جون عاشقتم خیلی دوست دارم صورتتو بیار بوس کنم
نمیدونی چقد خوشحال میشم انگاری که دنیارو بهم میدن فدات بشم روزبه روز بزرگتر و شیطون تر میشی میری راهرو دوستت محدثه رو صداش میکنی زبون میریزی بیاد پیشت صداش میکنی محدثه جون عاشقتم عشقمی بیا پیشم با هم حرف بزنمی اونم با چه شور و شوقی میاد تا میبینی میگی سلام چطوری چه خبر؟؟؟؟؟
وقتی هم حوصله ات سر میره میگی حالا من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
بیشتر وقتا کارتونهایی که پرشین توون پخش میکنه رو میبینی اسم کارتونها رو هم بلدی ازت می پرسم چه کارتونایی نشون میده میگی افسانه سه برادر زنان کوچک باب اسفنجی بره ناقلا کارگاه گجت لاک پشت نینجا فدات بشم میدونی کارتون زنان کوچک دوست دارم شروع که میشه صدام میکنی مامان بیا شروع شد میشینیم دوتایی کارتون میبینیم
بعضی وقتا هم میشینی پشت کامپیوتر گیم بازی میکنی بازی پیتزا فروش و رالی رو دوست داری
قربونت برم تلفنو اسباب بازیتو ورمیداری شروع میکنی صحبت کردن آخر سر هم میگی اشتباه گرفتی بای بای
تا شیشه پاک کن دستم میبینی ازم میگری تا تمومش نکنی دست وردار نیستی می پاشی به شیشه و آینه و رو سرامیک بعد میگی دیدی کمکت کردم برا همین سعی میکنم موقعی که خوابی از شیشه پاک کن استفاده کنم
آهنگ هی تو عشق منی رو خیلی دوست داری برا همین آهنگ وبت گذاشتم هر روز زمزمه میکنی هی تو عشق منی نری دلمو بشکنی وقتی آهنگی میزارم میگی عشق منی بزار تا شروع میکنه به خوندن تو هم میخونی بعد صداشو زیاد میکنی میرقصی
هفته پیش بدجوری مریض شدی اسهال استفراغ گرفته بودی آمپول ضد استفراغ هم بهت زدن خوب نشدی بستری کردن و کلی آزمایش و سرم خدا را شکر جواب آزمایشات خوب بود و عفونت نداشتی الهی بمیرم برات اون شبی که بستریت کردن و میخواستن سرم وصل کنن خیلی ترسیده بود جیغ و داد و گریه منم خیلی گریه کردم سوزنو دستت کردن گریم گرفت انگاری اون سوزنو فرو کردن تو قلبم فدات بشم درد خودتم یادت رفته بود و برگشتی گفتی مامانی گریه نکن منم بهت گفتم خب تو هم گریه نکن گریه کنی منم گریم میگیره بعدش آـروم شدی تنها چیزی که تحملشو ندارم و برام عذاب آوره دیدن اشکات و بدحالیته ایشالا که هیچ وقت مریض نشی همیشه شاد و سلامت باشی حالا بریم سراغ عکسای خوشگلت قربونت برم از عکساتم معلومه مریض بودی زیر چشت سایه افتاده دوتا عکس اولی تو راهرو نشسته بودی داشتی با محدثه صحبت میکردی ازت انداختم بقیه عکسای دیشبه بابای داشت تو حیاط تمرین میکرد تو هم همراهیش میکردی خیلی به ورزش علاقه داری بابایی هم کلی ذوق میکنه میبینه حرکاتشو تقلید میکنی و تکرارش میکنی
بقیه عکسا در ادامه مطلب
سلام عشقم زندگیم ببخش خیلی وقته برات ننوشتم اینروزاحسابی شیطون و شیرین زبون شدی قربونت برم وقتی یه کاری برات میکنم بر میگردی و میگی مامان جون عاشقتم خیلی دوست دارم صورتتو بیار بوس کنم
نمیدونی چقد خوشحال میشم انگاری که دنیارو بهم میدن فدات بشم روزبه روز بزرگتر و شیطون تر میشی میری راهرو دوستت محدثه رو صداش میکنی زبون میریزی بیاد پیشت صداش میکنی محدثه جون عاشقتم عشقمی بیا پیشم با هم حرف بزنمی اونم با چه شور و شوقی میاد تا میبینی میگی سلام چطوری چه خبر؟؟؟؟؟
وقتی هم حوصله ات سر میره میگی حالا من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
بیشتر وقتا کارتونهایی که پرشین توون پخش میکنه رو میبینی اسم کارتونها رو هم بلدی ازت می پرسم چه کارتونایی نشون میده میگی افسانه سه برادر زنان کوچک باب اسفنجی بره ناقلا کارگاه گجت لاک پشت نینجا فدات بشم میدونی کارتون زنان کوچک دوست دارم شروع که میشه صدام میکنی مامان بیا شروع شد میشینیم دوتایی کارتون میبینیم
بعضی وقتا هم میشینی پشت کامپیوتر گیم بازی میکنی بازی پیتزا فروش و رالی رو دوست داری
قربونت برم تلفنو اسباب بازیتو ورمیداری شروع میکنی صحبت کردن آخر سر هم میگی اشتباه گرفتی بای بای
تا شیشه پاک کن دستم میبینی ازم میگری تا تمومش نکنی دست وردار نیستی می پاشی به شیشه و آینه و رو سرامیک بعد میگی دیدی کمکت کردم برا همین سعی میکنم موقعی که خوابی از شیشه پاک کن استفاده کنم
آهنگ هی تو عشق منی رو خیلی دوست داری برا همین آهنگ وبت گذاشتم هر روز زمزمه میکنی هی تو عشق منی نری دلمو بشکنی وقتی آهنگی میزارم میگی عشق منی بزار تا شروع میکنه به خوندم تو هم میخونی بعد صداشو زیاد میکنی میرقصی
هفته پیش بدجوری مریض شدی اسهال استفراغ گرفته بودی آمپول ضد استفراغ هم بهت زدن خوب نشدی بستری کردن و کلی آزمایش و سرم خدا را شکر جواب آزمایشات خوب بود و عفونت نداشتی الهی بمیرم برات اون شبی که بستریت کردن و میخواستن سرم وصل کنن خیلی ترسیده بود جیغ و داد و گریه منم خیلی گریه کردم سوزنو دستت کردن گریم گرفت انگاری اون سوزنو فرو کردن تو قلبم فدات بشم درد خودتم یادت رفته بود و برگشتی گفتی مامانی گریه نکن منم بهت گفتم خب تو هم گریه نکن گریه کنی منم گریم میگیره بعدش آـروم شدی تنها چیزی که تحملشو ندارم و برام عذاب آوره دیدن اشکات و بدحالیته ایشالا که هیچ وقت مریض نشی همیشه شاد و سلامت باشی حالا بریم سراغ عکسای خوشگلت قربونت برم از عکساتم معلومه مریض بودی زیر چشت سایه افتاده دوتا عکس اولی تو راهرو نشسته بودی داشتی با محدثه صحبت میکردی ازت انداختم بقیه عکسای دیشبه بابای داشت تو حیاط تمرین میکرد تو هم همراهیش میکردی خیلی به ورزش علاقه داری بابایی هم کلی ذوق میکنه میبینه حرکاتشو تقلید میکنی و تکرارش میکنی