آروینآروین، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

❤ آروین ❤

گردش و اتفاق

سلام نفس ماما امروز از رفتنمون به دیزین و اتفاقی که برات افتاد میگم جمعه حوصلمون سر رفته بود برنامه ریزی هم نکرده بودیم که بریم جایی بابایی دید کلافه هستیم قول داد شنبه مرخصی بگیره و ما رو ببره دیزین به قولش هم عمل کرد خاله هم چند روزی خونه ما بود بابایی گفت به پسر عمه بگم اونا هم با ما بیان دور هم خوش بگذره شب جمعه با هم هماهنگ کردیم صبح روز شنبه به اتفاق پسر عمه و خانمش و دختر کوچولوشون ثنا و همینطور خاله با هم رفتیم دیزین توو راه خیلی خوش گذشت تا دیزین آهنگ گذاشته بودیم دست میزدیم  تو و ثنا هم میرقصیدین  کنار یه رودخونه وایسادیم چند تا عکس از آروین خوشگلم بندازیم تا رسیدم دم رودخانه مثل همیشه شروع کردی به سنگ پرت کردن به آب، اط...
5 مرداد 1390

دیزین

پنجشنبه شب با دوستامون قرار گذاشتیم جمعه بریم بیرون و بزنیم به دل طبیعت و از تعطیلات استفاده کنیم ساعت هشت صبح روز جمعه از خواب بیدار شدیم ساعت نه آروینو بیدارش کردم  صبحونشو دادم ساعت  ده راه افتادیم توو راه آقایون مشورت میکردن که کجا بریم هم دارو درخت داشته باشه هم آب داشته باشه از همه مهمتر پیاده رویش کم باشه باید فکر آروین و  رعنا جون که بارداره رو میکردیم   انشالله به سلامتی کمتر از 3 ماهه دیگه نی نی کوچولوشون به دنیا میاد یه همبازی و دوست ناز هم برا آروین  بلاخره بعد از کلی مشورت و نظرخواهی دوست بابایی تصمیم گرفت بریم دیزین با اینکه راهش دوره ولی می ارزه خیلی جای خوبی بود یه جایی پیدا کردیم...
15 خرداد 1390

دریاچه لتیان

جمعه 16 اردیبهشت قرار گذاشتیم به اتفاق عمه اینا بریم فشم ساعت هشت صبح هر کاری میکردم آروین بیدار نمی شد صدای تلویزیون زیاد کردم آروین چشاشو باز کرد و دوباره بست و خوابید  صداش کردم  تا گفتم آروین بیدار شو میریم دده زودی بلند شد و  گفت سباس (لباس) جوراب ،کفش آردین دده بعد صبحونشو دادم و آماده شدیم عمه اینا هم از راه رسیدن و به اتفاق هم راهی شدم از شانس ما مسیر فشم شلوغ  و ترافیک سنگین بود برا همین مسیرو به سمت دریاچه عوض کردیم یه جایی  سر سبز و خلوت پیدا کردیم ولی یه مشکل داشتیم باید از رود خانه رد می شدیم با ماشین مشکل بود و نمی تونستیم با ماشین بریم اون سمت رود خانه برا همین تصمیم گرفتیم خودمون  از رودخانه رد ب...
9 خرداد 1390

پارک

ا مروز آروین رو بردیم پارک هنرمندان جای همه نی نیا خالی خوش گذشت جشنواره فرهنگی سیستانیا بود  آروین اونجا یه نی نی تمساح زنده دید البته داخل نمایشگاه و تو آکواریوم بزرگ گذاشته بودن عسلم اینقدر  بازی گوشی کرد و خسته شد  دلش می خواست زودتر بیاییم خونه راستی اونجا یه دوست  پیدا کرد اسمش کیارش بود       عکس آروین جیگر و کیارش خوشکله اینم عکس نی نی تمساحی که آروینم دیدش ...
9 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ❤ آروین ❤ می باشد