آروینآروین، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

❤ آروین ❤

بهونه گیر

1390/6/2 19:40
نویسنده : مامان و بابا
1,929 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم امروز بازم میخوام از شیطونیات بگم هزار ماشالا روز به روز شیطونتر میشی تازه حرف خودتم به کرسی مینشونی همش دوست داری بازی کنی بابایی آهنگ حسنی رو برات دانلود کرده بود یه بار که نشستی و نگاش کردی خیلی خوشت اومد همش میگی حسنی میخوام حسنی بزار میشنی پای کامپیوتر و نگاش میکنی شعراشم تکرار میکنی البته دست و پا شکسته میگی بریم بازی بعدش میگی نه من تمیزم تو کثیفی دیشب به بابا گفتی بابی بازی کنیم بابایی گفت باشه عزیزم برو ماشیناتو بیار با هم ماشین بازی کنیم تو هم گفتی نه حسنی بازی بعدش برگشتی گفتی بهم سواری میدی الاخ وای که چقدر خندیدیم تو هم ماتت برده بود زل زده بودی به ما که چرا بهت میخندیم گفتی ,ا نخند گفتم که حرف بدی زدی دوتا دستتو  گذاشتی جلوی صورتت و گفتی نگام نکن خجالت کشیدی خوب تو که منظوری نداشتی بعدشم نمیدونی حرف زشتی زدی موقعی که عصبانی هستی فقط از جمله پسر بد استفاده میکنی فرقی نمیکنه طرف دختر باشه یا پسر  یا که من باشم یه بابایی تنها کلمه بدی که بلدی همین  پسر بده هستش

قربونت برم بعضی وقتا که نمخوای غذا بخوری همش بهونه میگیری دیشب شام نخوردی گفتی سیب زمینی میخوام برات سیب زمینی سرخ کردم نخوردی کباب خواستی برات جوجه کباب درست کردم یه کوچولو خوردی گفتی نخوام آش دوغ میخوام بابایی گفت بد عادت میشه  نصف شب بهت بگه حلوا میخوام چیکار میکنی منم گفتم نه اینطوری هم نیست شاید حوس کرده آش بخوره آخه آش دوغ  هم خیلی دوست داره اگه درست نکنم شب خوابم نمیبره ساعت دوازده و نیم بود بلند شدم و برات آش درست کردم خلاصه ساعت یک و نیم که آماده شد برات آش ریختم خدا را صد هزار مرتبه شکر اینبار بهونه نیاوردی و خوردی

 

عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان نیایش
2 شهریور 90 15:58
آفرین به این مامان زخمت کش و مهربون ایشالا آروین جونم قدرتو خوب بدونه
سالم باشید و شاد


مرسسسی
مامی کیانا
2 شهریور 90 17:05
دست این مامان مهربون درد نکنه به به عجب آش دوغی مارو به هوس انداختید نوش جونت شاهزاده
مامان آرمان
2 شهریور 90 22:00
سلام عزیزم.خلی خوبه که اروین جون آش دوست داره.آرمان هم آش را به سوپ ترجیح میده.بی تعارف میگم پسر ماشاءا...نازی داری.خدا براتون حفظش کنه.
در مورد سوالی که کرده بودین من هم از یکی از مامانها راهنمایی خواستم و اون هم گفت باید به مدیریت تلگراف بزنیم و بخواهیم که این امکان را ایجاد کنن ولی وقتی تلگراف زدم در پاسخ که البته دستشون درد نکنه برام انجام دادن ولی گفتن این قبیل تغییرات به عهده خود فرد هستش یعنی باید خودمون انجام بدین ولی حالا مال من را لطف کردن و خودشون کردن چون من خودم نمیتونستم و حالا هم میخوام که خودم انجام بدم ولی نمیدونم چطوری؟


مرسی چشاتون ناز میبینه خیلی ممنون از راهنماییتون
بهار(مامانی شهراد)
2 شهریور 90 22:54
نشد دیگه آخر من یه دختر واسه تو میارم*آپم گلم
مامان آرمان
2 شهریور 90 23:32
ممنون از لطفتون. یک خبر تازه به دستم رسید مامانه سامان در وبلاگ پسر بد در بخش آموزش این قضیه را آموزش داده من هم در حال آزمایشم.امیدوارم موفق بشی.
آوين
3 شهریور 90 0:33
سلام عزيز دلم بايد به اين مامان با حوصله يه صد آفرين داد.....آخه گفتم صد آفرين ياد صد آفرين هاي دوران دبستان خودمون افتادم يادش بخير


سلام مرسی آره یادش بخیر
مامان بهار و باران
3 شهریور 90 16:15
خیلی مامان خوبی هستی منم خیلی دوست دارم مثل شما باشم ولی حوصله ی ناز کشیدن رو ندارم
من اگه اجازه بدید می خوام شما رو لینک کنم


مرسی لطف دارید خواهش میکنم شما هم لینک شدید
مامان احسان
4 دی 94 1:03
سلام خدا نگهش داره براتون چه پسر نازیه خیلی خوشگله ماشالا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ❤ آروین ❤ می باشد