دوستت دارم
روزگارت بر مراد ، روز هایت شاد شاد
آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار
قلبت از غصه دور ، بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند . . .
باور کن!
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده
نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور ...
به من نگاه کن
من اندازه ی همین آسمان برهنه دوستت دارم
قسم به شراب که رنگ خون است ، قسم به خون که رنگ قلبه ، قسم به قلب که جایگاه توست دوستت دارم
ای کاش کودک بودم تا احساست کنم ، ای کاش باران بودم تا غبار را از دلت دور کنم ، ای کاش تار بودم تا ساز مورد علاقه ات را بنوازم ، اما افسوس که نه کودکم نه بارانم نه تارم ، اما عاشقانه و صادقانه هستم و دوستت دارم
اگر مجبور باشم انتخاب کنم بین دوست داشتنت یا نفس کشیدن؛ از آخرین نفسم استفاده می کنم تا بهت بگویم دوستت دارم
به بزرگترين عشق در کوتاه ترين جمله ي ممکن به روي لطيف ترين گل سرخ يراي تو بهترين ... دنيام مي نويسم دوستت دارم
آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه
دو دست گرم تو شفای مرگ من است
لبان مست تو شکوه قلب من است
کجا روم و به که گویم که یک لحظه
خنده تو تمام آرزوی من است
باهات میام نفس نفس / تو آسمان توی قفس / از اول تا آخرش / دوستت دارم همین و بس
در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم
قارقار خبردار ، دلم شده بی قرار / دلمو نبر اینجوری ، دوستت دارم بدجوری
به تکرار غریبانه ترین جمله قرن!
و
به توان ابدیت!
دوستت دارم...
دوستت می دارم!
چونان بلوطی که زخم ِ یادگار ِ عشقی برباد رفته را!
ستاره ای که شب را
برای چشمک زدن!
و پرنده ای اسیر
که پرنده ی آزادی را!
قسم به شراب که رنگ خون است ، قسم به خون که رنگ قلبه ، قسم به قلب که جایگاه توست دوستت دارم